امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - هنر در همه شکل هایش تعریف دیگری از زیبایی است. در تاریکترین انواعش هم رگههایی از نور را میتوان پیدا کرد. هنر کلامی است که به صورت موزون و آهنگین دردها، عشق ها، رنجها و امیدهای بشر را بیان میکند. جان و روح آدمها میتواند این کلام را در هارمونی و هماهنگی رنگها و بافتهای یک نقاشی، در کلمات موزون یک شعر، در صدای قژ و قژ قلم، در کشیدگیهای خطوط نستعلیق، در فرم پیچش نور در انحناهای یک مجسمه، در ناله سازها و در پس هر پردهای از انواع هنر تشخیص بدهد.
نیازی هم به دانستن چند و، چون اجرای آنها نیست. هیچ بنی بشری را نمیتوان پیدا کرد که به شکلی از هنر علاقه نداشته باشد. این کلام آن قدر قدرتمند است که اگر از دست و روح خود آدم برآید، بی اختیار به سمت آن کشیده میشود و هنرمند لقب میگیرد. وگرنه، به عنوان مخاطب این کلام سحرآمیز، از آن بهره میبرد. هنر زبانی است که با آن میتوان از اعتقادات و مقدسات هم سخن گفت؛ کاری که بیشتر هنرمندان تا الان انجام داده اند و بعد از این هم انجام خواهند داد.
عشق به خدا و ائمه معصومش، سرچشمه روشن، بی نهایت و تمام نشدنی از الهام برای تولید بسیاری از آثار هنری بوده است. برای همین است که هنرمندان در هر نوع مراسمی مربوط به ائمه اطهار، به لحنی از این کلام متوسل میشوند. گاهی با شعر و ادبیات و موسیقی، اظهار ارادت میکنند و گاهی با نقاشی و هنرهای تجسمی. «منصور وفایی» یکی از آن عاشقان است که بارها ارادت خود را به آستان مقدس امامان شیعه و به طور ویژه به امام هشتم، امام رضا (ع)، نشان داده است. او که متولد ۱۳۱۳ است، از آخرین بازماندههای نقاشی قهوه خانهای به شمار میرود. وفایی در همه سالهای عمرش سعی در زنده کردن این سبک از نقاشی، داشته است.
وفایی از کودکی به نقاشی علاقه داشت. به دلیل این علاقه، پدرش او را در دبیرستان اسدآبادی ثبت نام کرد و نزد استاد علی اکبر نجم آبادی، از شاگردان کمال الملک، نقاشی را آموخت. علاقه اش به روایت داستان در نقاشی، او را به سمت نقاشی قهوه خانهای سوق داد. او از شاهنامه و روایات مذهبی، برای تولید آثارش الهام میگیرد.
وفایی در سال ۱۳۶۹، هم زمان با کنگره بزرگداشت فردوسی در تهران هنرش را به رخ کشید. داستانهای شاهنامه با هنر او و حسن اسماعیل زاده، برای مهمان خارجی و داخلی کنگره به تصویر درآمد و پس از آن بود که درخواستها برای کشیدن نقاشی قهوه خانهای به سمت او سرازیر شد.
او با نوآوری و تلاش مسیرش را ادامه داد تا جایی که نشان درجه یک هنری را دریافت کرد. منصور وفایی با تخیل خود بر پرده نقش میزند. میشنود و شنیدهها را به تصویر تبدیل میکند. او همچنین مطالعه و پژوهش درباره نقاشی سنتی و مدرن را انجام میدهد و با همت و غیرت در مسیر حفظ این هنر و ترویج آن قرار دارد. همواره سعی در نوآوری داشته است تا از تکرار دوری کند. وی از فرازها و مفاهیم معنوی در آثارش بهره میبرد.
آموزش نقاشی قهوه خانهای به علاقه مندان، یکی دیگر از فعالیتهای اوست. وفایی در طول زندگی خود آثار ماندگاری خلق کرده است. ۱۰ پرده نقاشی برای تالار فردوسی دانشگاه تهران، ۱۲ پرده برای بنیاد ایران شناسی بر اساس ترکیب بند عاشورایی محتشم کاشانی و چیزی در حدود ۶۰ پرده شاهنامه برای مراکز مختلف و تعداد زیادی اثر با مضمون اهل بیت، برخی از آثار اوست.
وفایی در سال ۱۳۸۰ نقشی را در سوگ امام رضا (ع) تصویر کرد که صحنه زهر خوراندن به آن امام معصوم بود. پس از آن هم در هشتمین روز از هشتمین ماه سال ۱۳۸۸ به سراغ داستان معروف «ضامن آهو» رفت و تابلویی از آن را به تصویر کشید که نسبت به آثار دیگر هنرمندان، مانند تابلو معروف محمود فرشچیان، کمتر دیده شده است؛ رخدادی که به هر زبان و با هر لحنی، نشان از عمق ارادت هنرمندان به امام هشتم دارد.